نژاد هند و اروپايي بر اثر حوادثي چون كمبود غذا،مسكن، نامساعد بودن زمين و سرماي بيش از حد، مسكن اوليه خود را در جنوب روسيه ترك گفتند و جانب آسياي مركزي روان شدند و از هند تا اروپا پراكنده شدند.دسته هايي را كه در هند و ايران مستقر شدندهند و ايراني مي ناميم و بطور كلي از لحاظ نژادي آرين (آريايي) خوانده مي شوند.اين دسته به پرستش مظاهر طبيعت چون آفتاب، ماه،ستارگان و آب مي پرداختند كه در هند آئين(بودائي) ودر ايران كيش (ميترائيسم)را پديد آوردند. اين روند ادامه داشت تا زماني كه زرتشت پيام آور ايراني مردمان را به نيك گفتاري، نيك پنداري و نيك كرداري دعوت كرد. او در واقع اصلاح گر و برپادارنده انديشه جديدي بود كه ريشه در عقايد پيشينيانخود داشت. با ظهور اَشو زرتشت ديگر پرستش مظاهر طبيعت ممنوع و نكوهيده شمارده شد و او مردم را به پرستش خداي يگانه اهورا مزدا دعوت كرد و از آن پس آتش بعنوان با ارزشترين مظهر طبيعي، تنها مورد احترام اقوام ايراني قرار گرفت و امروزه نيز آتش مقامي چون مُهر را در دين ما مسلمانان داراست. پس بدين ترتيب در مي يابيم كه آتش در انديشه ايرانيان از دير باز داراي ارزش و احترام فراوان بوده است. در كيش زرتشت انسان داراي پنج نيروي باطني است كه يكي از آنها فروهر است. فروهر، به معناي پرتو خداوندي همه چيز و فرشته نگهبان نيكان مي باشد. در فلسفه آئين زرتشت هر كس در وجود دروني خود جزئي از فروهران كه در عدد و شمارش برابر با همه آفريده هاي اهورايي هستند را دارد و هر كس مي بايست با پارسايي و زندگاني نيكو و ايمان به راست كرداري آن فروهر را بدون آلودگي به زشتي حفظ كند، تا زمانيكه زندگي مادي وي پايان يابد و او به مبداء اصلي تمام فروهر ها كه همان اهورا مزدا (خرد كل)است بپيوندد.
ايرانيان عهد باستان معتقد بودند پنج روز انتهايي سال فروهرهاي مردگان براي سر كشي بازماندگان خود به زمين فرود مي آيند.(اعتقادي كه با كمي تغيير و تحريف هنوز ميان ايرانيان و حتي مسلمانان رواج دارد)پس در پنج روز آخر سال به خانه تكاني و آب و جارو كردن و زدودن آلودگيها از سرتاسر خانه مي پرداختند.در ششب آخر سال چراغي به لبه بامخود مي گذاشتند كه تا بامداد روشن بود و سحرگاهان بر روي پشت بامها آتش افروزي ميكردند.(شايان ذكر است كه اين مراسم در بسياري از نواحي ايران هنوز به طور كامل انجام مي پذيرد)پس بوي خوش عود و گذاردن سبزه هايي از عدس، گندم، جو و ماش در ظرفهاي كوچكي اين جشن شبانگاهي را تا سپيده دم همراهي مي كردند. پس در هنگام دميدن اولين شعله خورشيد اين مراسم پايان مي يافت.پس آب و سبزه ها را از پشت بام به پايين فكنده و مراسم اصلي جشن نوروز را آغاز مي كردند. اكنون نيز تمامي اين اعمال و مراسم را ما ايرانيان برپا مي داريم، تنها با اين تفاوت كه در شب چهار شنبه آخر سال به اين امر مي پردازيم.براي انتخاب چنين روزي اطلاعات وسيعي در دست نيست يا حداقل اينكه بنده به ان دسترسي نداشتم. مراسم شب چهار شنبه سوري امروزين اقتباسي است از ان مراسم عهد كهن كه اگر پيشينيان ما از اموري چون نانجك، اكليل سرنج، ديناميت، گاز كپسولي و صذاهاي وحشتناك امروزين اطلاع مي يافتند قطعاً چاره اي در اين خصوص مي انديشيدند.
اين مراسم به همراه جشن هاي نوروزي پس از ورود اعراب به ايران با مخالفت شديدي روبرو گشت و از ان پس در دوره هاي مختلفي تا به امروز با فراز و نشيبهاي فراواني روبرو گشته است، اما همواره پا برجاي باقي مانده است.
بارها بريدند ناي نواش را اما اين ساز مي نوازد تا يك ترانه باقي است.
:: بازدید از این مطلب : 295
|
امتیاز مطلب : 116
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36