.بسترهای شیطانپرستی در غرب
1. فلسفه یونانی
یكی از مواردی كه اغلب، كارشناسان فرق و مذاهب در خصوصی تحلیل شیطانگرایی از آن بهرهبرداری مینمایند، دیدگاه ادیان نسبت به مساله «شیطان» و معرفت خاصی دینی نسبت به این شر مطلق است.
در همین رابطه نیز ادعای لاوی در استناد به ذهنیات موهن خود مبنی بر تغییر واژه یونانی (Devil) یا شیطان به devil و انتساب آن به زبان سانسكریت كه آنگاه معنای الهه مییابد قابل توجه است. در واقع نظریهپردازان طریقت گمراهی مذكور دست به مغالطهای میزنند و سپس در بستر آن به تبیین نظریاتشان میپردازند .
بخش دوم ارتباط شیطانیسم یا فلسفه یونانی نیز در نگاه به اسطورهها ، افسانهها و خدایان یونان باستان است. همانطور كه در بخش قبلی نیز اشاره شد از یكسو میل به پرستش كه امر فطری و طبیعی است و از سوی دیگر بنای فكری گروه قابل توجهی از ایشان منجر به آن میشود تا از «درد بیخدایی به خدایان دروغین» پناه ببرند .
2. پروتستانیزم
كلیسای كاتولیك و نهاد مستهلك آن طی 10 قرن فجایع اخلاقی ، عقیدتی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی را علیه غرب به راه انداخت . پس از اقدام مارتین لورتر و كالوین در اعلام«خریداری شدن جهنم» (8) جامعه مسیحیان به صورت افسار گسیخته و با جهتی كاملا غیردینی رویكردهایی را نسبت به مولفههای فوق اتخاذ كردند.
باید توجه داشت كه عدهای از شیطانگرایان نیز قصد دارند كه با ارجاع مستقیم تاریخ تشكیلشان به سال 1565 در حقیقت دست به نوعی تاریخسازی بزنند كه فاقد عنصر استناد است.
اما ضروری است یادآور شویم كه ریشهای اولیه این حركت انحرافی به دوران رنسانس یا همان تاریخ ادعایی میرسد اما در آن دوره گزارش تاریخی مستندی از شیطانگرایی وجود ندارد، بلكه برخی افراد با ادعایی از دل سپردن به شیطان سعی در راهاندازی یك حركت انتقادی علیه كلیسا را داشتند و بس.
اما اصول شیطانپرستی پروتستانی كه به دروغ به آنتوان لاوی منصوب میشود شامل موارد ذیل است :
1. شیطان میگوید دست و دلبازی كردن به جای خساست.
2. شیطان میگوید زندگی دنیوی به جای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
3. شیطان میگوید دانش معصوم به جای فریب دادن ریاكارانه خود.
4. شیطان میگوید محبت كردن به كسانی كه لیاقت آن را دارند به جای عشق ورزیدن به نمكنشناسان.
5. شیطان میگوید انتقام و خونخواهی كردن به جای برگرداندن صورت [ اشاره به تعالیم مسیحیت كه میگوید هرگاه برادری به تو سیلی زد ،آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند].
6. شیطان میگوید مسئولیتپذیری در مقابل مسئولیتپذیران به جای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی.
7. شیطان میگوید انسان مانند دیگر حیوانات است ، گاهی بهتر ولی عذاب بدتر از آنهایی كه روی چهار پا راه میروند ، به دلیل آنكه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفتهای روشنفكرانه ، او را پستترین حیوانات ساخته است.
8. شیطان تمام آن چیزهایی كه گناه شناخته میشوند ارائه میدهد چون كه تمام آنها به یك لذت و خوشنودی فیزیكی ، روانی یا احساسی منجر میشوند.
9. شیطان بهترین دوست كلیساست چرا كه در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری كلیساها است.
قوانین فوق و 11 بندی كه در ادامه میآید تنها متنی است كه در سال 1490 و در كتاب« پتك جادوگران » در باب شیطانپرستی نوشته شده و صرفا ترجمهاش آن هم به دروغ به شیطانپرستی لاوییان و یا معاصر نسبت داده میشود كه نگاه به 11 اصل بعدی علیرغم آنكه آشكارا نكات انحرافی نیز دارد ، نشان میدهد كه این نوع شیطانپرستی یك حركت انتقادی صرف بوده و نمیتوان میان آن و جریان معاصر رابطهای برقرار كرد :
1. هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2. هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3. وقتی مهمان کسی هستی ، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4. اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5. هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6. هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7. اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواستههایت استفاده کردهای به قدرت آن اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواستههایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8. هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9. کودکان را آزار نده.
10. حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان می روی.
11. وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
لازم به ذكر است دلیل پرداختن جدیتر به این بخش استناداتی است كه شیطانپرستان برای دورههای تاریخی از آنها بهره میبرند .
3. معرفتشناسی یهودی از شیطان
اگرچه در بخش بعدی به تفضیل در باب رابطه « صهیونیسم و شیطانیسم » سخن به میان خواهیم آورد ، لكن ضروری است صرفا اشاره شود حركت اعتراضی رنسانس و جنبشها و گرایشهای بعدی آن عمیقا تحت تاثیر آموزههای یهودیان بوده است .
همچنین نفوذ آثار یهودیان ،بر روی برخی از رهبران رنسانس در گذشته و نظریهپردازان فعلی قابل ملاحظه میباشد . (9)
4. افول معنویت
آنگاه كه چراغ عالم افروز معنویت رو به افول نماید، بدیهی است كه انواع و اقسام منحرفترین سرابهایی رخ نموده و انسان معاصر را به دام بلا می كشاند .
در این محور باید تاكید شود كه تعویض جای معنویت و نقش خداوند با آموزههای مستعمل و فرسوده امروزی یكی از علل اصلی شكلگیری این گروهها بودهاست.
باید اشاره كرد كه موسسان شیطانگرایی علیالخصوص لاوی به صورت جدی تحت تاثیر فلاسفه پوچگرا و بدون معنویتی همچون « نیچه » بودهاند .
5. رمانسگرایی (10)
رمانسگرایی در جهان غرب عمدتا با اسطورهگرایی در جهان اسلام و یا آئین شرق ارتباط كپیگرایانه دارند.
بدین معنا كه غربیان به دلیل احساس نیاز به وجود قهرمان شخصیتهای تخیلی و دروغین با قدرتهای نیك و بد آفریدند تا خلاء ناشی از عدم حضور اسطورهها را در فرهنگ جبران نمایند. (11)
از این منظر میل به قهرمان یك رمانس شدن همیشه در روح و روان و اندیشه انسان غربی وجود دارد آنقدر كه حاضر است برای آن حتی به «شیطان» هم بدل شود .
پی نوشت:
7) Gothic Satanism
(8منظور اقدام مارتین لوتر در خریداری جهنم با سند كتبی است .
9) به طور مثال مارتین لوتر یهودیان را فرزندان خداوند و سایرین را مهمان و بیگانه میدانست .
10) romancism
(11كتاب زبان و ادبیات فارسی تالیف دكتر احمد ذاكره و دكتر فاطمه حیدری ـ صفحه 285
:: بازدید از این مطلب : 384
|
امتیاز مطلب : 243
|
تعداد امتیازدهندگان : 68
|
مجموع امتیاز : 68